گاه نوشت‌های سینا بخشایشی

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۹ ثبت شده است

مثل سیب نصفه‌ای
در گذشت روزها، رنگ خویش باختم!
تو، پوستت کنار من
کنده شد به سادگی...!!!
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۸۹ ، ۲۰:۴۰
سینا بخشایشی
آن قدر سنگ شده‌ام
که تمام شیشه‌های شهر از من می‌ترسند
من، دست‌آموز پای رهگذرانی هستم
که وقتی دست‌هایشان را به صداقت می‌فشارم
ثانیه‌ای بعد
صدای خرد شدن استخوانشان
قلبم را می‌خراشد...

از کسی شنیده‌ام
     «درد انسان را مرد می‌کند»

این روزها...
 هر روز در من
مرد تازه‌ای متولد می‌شود
که مادر ندارد...!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۸۹ ، ۲۳:۴۴
سینا بخشایشی
وقتی که نیست بال پریدن برای چیست؟
کوشش ز این حصار جهیدن برای چیست؟
گل را که عاقبت به قضا چیده می‌شود
شوق به روی خاک رسیدن برای چیست؟
در شهر ما که هیچ کجا می نمی‌دهند
بازار گرم جام خریدن برای چیست؟
برگ درخت موجب ایمان کس نشد
این برگ را ز شاخه بریدن برای چیست؟
پرواز اگر نمی‌شود آخر نصیب ما
این پیله را به دور تنیدن برای چیست؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۲:۲۷
سینا بخشایشی