گاه نوشت‌های سینا بخشایشی

۱ مطلب در دی ۱۳۸۸ ثبت شده است

دیگران،
جامه‌ای سیاه دارند، به تن
من،
قلبی سیاه در تن
و خشکی چشم‌هایم
لبهایت را نمی‌فهمد
که به ندیدن عادت کرده‌اند
من، به آب دیدگانت محتاجم
آن روز که آب را تشنه کرد...
از امروز
تا روزی که ببینمت
بارانیم کن
شاید دریا شوم
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۸۸ ، ۲۱:۲۳
سینا بخشایشی